با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+نبايد شيشه را با سنـــــــــگ بازي داد !
چتر ماتـــــــــــــــــم را . . .
به دست خيــــــــــــــــس باران داد !
کبوترها که جز پرواز ، آزادي نمي خواهند !
نبايد در حصار ميـــــــــــــله ها
با دانه ي گنــــــدم به او تعليم مانـــــــــــدن داد
+مغرورانه اشک ريختيم چه مغرورانه سکوت کرديم چه مغرورانه التماس کرديم چه مغرورانه از هم گريختيم غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند هديه شيطان را به هم تقديم کرديم هديه خداوند را از هم پنهان کرديم
ولي من عاشقانه گريه مي کنم عاشقانه سکوت مي کنم عاشقانه التماس مي کنم عاشقانه هم تا اخرش هستم و از کسي فرار نمي کنم حز غرور شيطان. - دختر و پسراي ايروني
+کنار پارک نشسته بود و عصاي سفيدش را محکم در دست جمع کرده بود.صداي غرش آسمان را شنيد.بلند شد ودستش را براي گرفتن قطرات باران دراز کرد.
ناگهان سردي چيزي را در کف دستش احساس کرد.
دختر بچه در حالي که به سرعت از کنارش ميگذشت.
فرياد زد:
-مامان !پول رو دادم به اون گداهه.....