فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

روزی پدری در حال تمیز کردن و تعمیر ماشین خود بود و پسر بچه کوچکش در کنار ماشین با او بود

ناگهان فرزندش با شیعی که در دستش بود روی ماشین خطی کشید

پدر با ناراختی دوید و با آچاری که در دست داشت به انگشتان فرزندش چند ضربه زد

بعد که ناراختیش خوابید دید که فرزندش درد میکشد و را با ماشین به بیمارستان رسانید

در بیمارستان به علت خورد شدن استخوان های انگشتان  پسر بچه چهارتا انگشتش قطع

شد پسر بچه با خنده شرین خود از بابای خود پرسید ؟ بابا انگشتان من کی در میاد

پدر با ناراختی زیاد و اشک ریزان رفت بیرون رفت و با لگد به ماشین چند ضربه  زد و به دیوار

تکیه داد و خط خطی های روی ماشین را نگاه میکرد  که نوشته بود( دوستت دارم پدر )






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 94/8/25 | 10:1 صبح | نویسنده : عارف | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.