سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

  

آنقدر نشستیم به حاشا و تماشا
تا بلکه... مگر... شاید و ای کاش وَ اما

یک روزنه ای ، پنجره ای ، باز ندیدیم
دیروز وَ امروز وَ هر روز وَ فردا

آن سیب که خوردیم بهایش چه گران بود
ارزانی مان گشت گرفتاریِ دنیا

اینجا بجز افسوس نخوردیم و ندیدیم
یک روز خوش و روی خوش و باغ مصفّا

هی صبر نمودیم ولی هیچ ندیدیم
تبدیل شود دانه ای از غوره به حلوا

عمریست که ما رهرو پندار و خیالیم
دیوار کج ما ، سفری رفته ثریا !

وقت است که بار سفری تازه ببندیم
با خواهشِ یک سیب دگر زآدم و حوا

بی لطفِ تو ای دوست گرفتار عذابیم
غرقیم به گرداب خطایا و بلایا

غافل نفسی توبه کن و دست بر آور
بالا و بگو از ته دل؛ آه ، خدایا

  

علیرضا قربان خان






تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/9/29 | 1:23 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

گفت دانایی که: گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاری ست پیکاری سترگ
روز و شب، ما بین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجورپریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست درچنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته میشود انسان پاک
و آن که از گرگش خورد هر دم شکست
گر چه انسان مینمایند، گرگ هست!
و آن که با گرگش مدارا می کند،
خلق و خوی گرگ پیدامی کند.
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی همچو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را میدرند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
این که انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمانروایی می کنند،
و آن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟

 

  فریدون مشیری






تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 93/7/16 | 12:1 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

خدایا خوب می بینی در این دنیای نامردی 


دلی مظلوم می میرد به زیر  پا ی نامردی 


صدای درد همسایه و چشمی بی خبردر خواب 


تن کودک چه می لرزد!شب از سرمای نامردی 


ببین دستان مردی راپراز تشویش نانی سرد...


و زخم قلب یک مادر پر از لا لای نامردی 


بیان حس یک دفتر به دور ازواژه ی مردی 


قلم ها اشک می ریزند سر امضای نامردی 


تمام روزها ابری و دنیا جای ماندن نیست


خدایا یک نشانی ده ..نباشد جای نامردی 


سکوت پنجره مبهم به روی کوچه پاشیده 


غبار بی کسی هارا ... تن ِدرهای نامردی


معلم خسته شد ازما...ولیکن بیست می گیریم 


در این دنیا که می گوید به ما املای نامردی

 

مریم احمدی ( پریشان )






تاریخ : یادداشت ثابت - دوشنبه 93/6/25 | 7:1 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

از همان روزی که دست حضرت قابیل 
گشت آلوده به خون حضرت هابیل 
ازهمان روزی که فرزندان آدم 
زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید 
آدمیت مرد 
گرچه آدم زنده بود 
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند 
ازهمان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند 
آدمیت مرده بود 
بعد دنیایی پر از آدم شد و این اسباب 
گشت و گشت 
قرنها از مرگ آدم هم گذشت 
ای دریغ 
آدمیت برنگشت






تاریخ : یادداشت ثابت - شنبه 93/5/26 | 9:3 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

به سودایی که بفشانم غبار بودن خود را

به دریا می‌سپارم دیدم پاروزن خود را


 

خدا را، ای پیمبرزادگان! بی خواب و تعبیرش

میان گرگ‌ها گم کرده‌ام پیراهن خود را


 

دلیلی کو برافروزد چراغ از شعله زیتون؟

که من گم کرده‌ام در باد و باران میهن خود را


زمستان است و قندیل سکوت و قریه‌های دور

که می‌مویند در مه آفتاب روشن خود را


ضریحی باید از دریاچه‌های خفته در باران

که بندد دختر ساحل دخیل شیون خود را


افق افراشت در چشمم طلسم آیینه‌های راه

تماشا می‌کنم با هر قدم برگشتن خود را


بهارا، چتر خود بگشا، فراز برگریزانم  

که شاید شعله افروزم شبی خود خوردن خود را

بهروز سپیدنامه





تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/5/4 | 1:47 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

سلام من به تو یار قدیمی

منم همون هوادار قدیمی

هنوز همون خراباتی و مستم

ولی بی تو سبوی می شکستم

همه نشسته ایم ساقی کجایی

گرفتار شبیم ساقی کجایی

اگه سبوی می شکست عمر تو باقی

که اعتبار می تویی تو ساقی

اگه میکده امروز شده خونه ی تزویر آی شده خونه ی تزویر

تو محراب دل ما ، تویی تو مرشد و پیر

همه به جرم مستی سر دار ملامت

می میریم ومی جوییم سر ساقی سلامت

یک روزی گله کردم من از عالم مستی

تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی

من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید

تو قهر کردی و قهرت مصیبت شد و بارید

پشیمونم و خستم اگه عهدی شکستم

آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم


اردلان سرفراز






تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/4/20 | 5:36 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

چه کسی می گوید که گرانی شده است

دوره ی ارزانی نیست


دل ربودن ارزان


دلشکستن ارزان


دوستی ارزان است


دشمنیها ارزان است


چه شرافت ارزان


تن عریان ارزان


آبرو قیمت یک تکه ی نان


و دروغ.....از همه چیز ارزان تر


قیمت عشق چقدر کم شده است


کمتر از آب روان


و چه تخفیف بزرگی خورده است،


                                       قیت هر انسان






تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/4/20 | 5:27 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

 

 

گر شود این سرنوشت از سر نوشت
قلب مجنون می نوشت
گر شود این سرنوشت از سر نوشت
اشک لیلی می سرشت
گر شود این سرنوشت از سر نوشت
خار زیبا بودش نه زشت
گر شود این سرنوشت از سر نوشت
آدمی گندم نکشت
گر شود این سرنوشت از سر نوشت
خانه از زربودش نه خشت
گر شود این سرنوشت از سر نوشت
جهنمم میشد بهشت
هرکه اینگونه نوشت این سرنوشت
سرنوشت را بد نوشت

 






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/11/28 | 3:7 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

من اسیرم ، من اسیر چشم بیماری که نیست

در پی آن خاطرات مانده از یاری که نیست

تک درختی بود و من بودم و او در حال رقص

در کنار خانه و باغ و چمنزاری که نیست

خوب می دانم که او دیگر نمی آید ولی

این دل دیوانه را گوش خریداری که نیست

می کشم در دفتر نقاشیم این عشق را

با نماد و تابع و رسم و نموداری که نیست

بی خیال آنچه گفتم ، من به شوق کودکی

در خیالم می روم پای سپیداری که نیست

 

 هاتف کلانتری ( رهگذر)






تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92/7/17 | 6:43 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()

رفته بودم بر در میخانه ای     

در هوای  باده و پیمانه ای

ساقیش دیدم همی مست و خراب

پیش رویش خالی از جام شراب

گفتمش  ساقی   چرا  دیوانگی

بی می ناب از چه رو مستانگی

جامی از می در کنارت چون که نیست

این همه دیوانگی از بهر چیست

گفت باده گر چه حیرانم کند

هر غزل مستی دو چندانم کند

شکر ایزد خالق بالا و پست

با غزل مستم همان مستی که هست

گر چه گویی مستی ام دیوانگیست

با غزل مستی کنم مستی که نیست

همچو ابری چون گریزد او ز باد

درد هجران  با  غزل  بردم ز یاد

گشته اینک لحظه هایم شاد شاد

دوری از این حال خوش بر من مباد

 

هاتف کلانتری(رهگذر)1389






تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92/7/17 | 6:42 عصر | نویسنده : عارف | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.